از فاضل مدقق و عالم محقق مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتى که از تلامذه شیخ انصارى است از پسر مرحوم
حاج سید على شوشترى نقل مى فرماید که در حدود سال ???? وبائى در نجف اشرف واقع گردید اواسط شب مرحوم
والد یعنى حاج سید على باین مرض مبتلا شد و چون حالت وى را بسیار پریشان دیدم و ضعف پیرى هم در او زیاد
بود از ترس آنکه مبادا فوت گردد و شیخ از ما مواخذه فرماید که چرا جهت عیادت باو اطلاع ندادیم چراغ
فانوس را از براى اعلام شیخ روشن کردیم ? سید چون مطلع شد فرمود چه خیال دارید عرض کردیم میخواهیم برویم
شیخ را خبر نمائیم فرمود لازم نیست و حالا تشریف میاورد لحظه نگذشت که درب منزل کوبیده شد سید فرمود شیخ
است در را بگشائیدچون در را گشودیم شیخ را با ملا رحمه الله - خادم شیخ - در پشت درب دیدیم ? شیخ فرمود
حاج سید على چگونه است عرض کردیم حالا که مبتلا شده است خدا رحم کند انشاء الله شیخ فرمود انشاء الله
باکى نیست و داخل خانه شد سید را مضطرب و پریشان دید باو فرمود مضطرب مباش انشاء الله خوب مى شوى ? سید
عرض کرد از کجا مى گوئى ؟ فرمود من از خدا خواسته ام که تو بعد از من باشى و بر جنازه ام نماز گذارى گفت
که چرا این را خواستى فرمود حال که شد و باجابت رسید پس شیخ نشست و قدرى سوال و جواب و مطایبه کردند سپس برخاست و برفت ? فرداى آن روز شیخ پس از خاتمه درس در بالاى منبر فرمود میگویند حاج سید على مریض است هر کس از طلاب که بعیادت او میخواهد برود با من بیاید و از منبر بزیر آمده با جمعى از طلاب بخانه سید رفت ?
فاضل عراقى گوید که حقیر هم در آن مجلس بودم و این سخن را هم از شیخ شنیدم لکن کارى لازم مانع از همراهى
با ایشان گردید ? راوى گوید چون شیخ وارد منزل سید گردید مانند کسیکه خبر نداشته باشد از سید احوالپرسى
مى فرمود من خواستم عرض کنم که شیخنا دیشب اینجا تشریف آورده اید و از حال سید اطلاع دارید ناگاه سید
انگشت بدندان گزید و اشاره کرد من هم سکوت نمودم و بعد هم سید عافیت یافت و خوب شد و زنده ماند تا آنکه
شیخ وفات فرمود و حسب الوصیه بر جنازه شیخ نماز گذاشت ? - رازدارى قدرت تکوینىعلماغیر ازائمهبصورتشرعىو
دیگرى ، گاو شیخ انصارى به هنگام شخم زدن به زمین وقفى قدم نهاد و از آن جا بهزمین او مراجعت کرد ، به
جهت آن که قلیلى از خاک آن به زمین او داخل شده بود ، محصول زمین خود را نخورد